آدم است ديگر. حتی در اقيانوس هم زنده مىماند، اما گاهى در يک جرعه دلتنگى غرق مىشود ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ دوست داشتتت دریاست. گاه آرام و پُر از سکوت، گاه طوفانی و پُر از هراس. و من سالهاست دل به دریا زدهام ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ پرسید آرزوت چیه؟ با خودم فکر کردم چطور میشه یه آدم سوالی بپرسه، که جوابش خودش باشه
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ از آدمهای زیادی “دوستتدارم" میشنوید، اما عشق در قلب کسانی است که لابهلای شلوغیها، تنها شما را میبینند، و تنها شما را میشنوند ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ و زندگی آدمی آن هنگام آغاز میگردد، که دوستت دارمى میشنود، که دلش میخواهد ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ فراموش کردن کسی که دوستش داری، مثل به خاطر آوردن کسی است که هرگز او را ندیدهای، به همان دشواری ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
^^^^^*^^^^^ دروغ چرا؟منم بعضی موقع ها گریه می کنم و یاد معلم ریاضیم می افتم مرد نازنینی بود، از اون ها که آدم فکر می کنه هدف آفرینشش خندوندن دیگرونه راستش داستان از جایی شروع شد که می خواستن ما رو ببرن اردوی دانش آموزی یه جایی نزدیک دریا، آقای مدیر هم به شدت با اومدن معلم ریاضی مخالف بود، حرفشم این بود که این بشر انقدر همه چیز رو به مسخره می گیره که قطعا اردو به ابتذال کشیده میشه ما هم یه نامه نوشتیم که یا معلم ریاضی یا شورش بالاخره مدیر رضایت داد و معلم ریاضی هم با ما اومد اردو،طرف استاد سر و کله زدن با بچه ها بود شب هایی که بچه ها دلشون واسه مامان باباها تنگ می شد و گریه می کردن همه رو جمع می کرد و شروع می کرد به شعبده بازی، می گفت مرد اگه گریه کنه سیل میاد البته بچه ها می گفتن یکم خل و چله، راست هم می گفتن شب ها تو خواب راه می رفت و با حلقه ازدواجش صحبت می کرد! حتی شایعه شده بود به حلقه اش غذا هم تعارف می کنه، ارادت ویژه ای به حلقه اش داشت، ما هم حسابی سوژه اش می کردیم همه چی بر وفق مراد بود تا اینکه یه روز رفتیم دریا و سوار قایق موتوری شدیم، از این قدیمی ها، وسط راه فهمیدیم سوراخه خواستیم دور بزنیم برگردیم که دیدیم قایق داره پر از آب میشه، معلم ریاضی سریع دست به کار شد و یکی یکی بچه ها رو رسوند ساحل، همه صحیح و سالم برگشتیم جز خودش، اون برنگشت عین دیوونه ها تو آب از این ور به اون ور می پرید، ما هم یه دل سیر بهش خندیدیم فهمیدیم حلقه اش رو تو آب گم کرده، بچه ها می گفتن خیلی از زنش می ترسه، زنش حتما کلکش رو می کند اون شب نیومد خوابگاه، شب های بعدشم نیومد می گفتیم حتما تو آب داره دنبال حلقه اش می گرده برگشتیم مدرسه، اما اون برنگشت، معلم ریاضیمون رو عوض کردن بزرگتر که شدم دوباره رفتم سمت اون ساحل و دنبالش گشتم گفتن همون که همیشه گریه می کرد! چند سال پیش زنش تو تصادف مرده بوده... خودشم چند وقت پیش مرد، غرق شد ^^^^^*^^^^^ روزبه معين
..♥♥.................. دستمُ محکم تو دستش فشار میده آخ که درمیاد چشم هاش از شیطنت برق میـزنه و دستمُ میبوسه و پشت بندش گاز می گیـره، دیوونه است خب...من دیوونه تـر میگم منُ نداشتی چیکار میکردی؟ ابروهاشُ بالا میندازه و با نگاهِ عاقل اندر سفیه زل میزنه بهم: این اعتماد به نفسُ از کجا خریدی عزیزدلم؟ بعدمیزنه زیرِ خنده، لپاش که چال میوفته فشارم بالا پایین میـشه با مشت اروم میزنم به بازوش و "زهــرِ مـار" کشداری حواله اش میکنم میگه: تو که نباشی یکی هست که خوب جاتُ پر میکنه دلم هُری میریزه اخمامُ تو هم میکشم و به حالت قهر دستمُ از دستش در میارم محکمتر دستمُ می چسبه سیگارشُ از جیب کتش درمیاره و میگه: ایشونُ میگم، فکر کردی واسه چیه وقتی پیشِ تواَم نمی کشم هوم؟ نکنه فکر کردی به فکر ریه های توام خنگِ من؟ تو باشی به کارم نمیاد که... ولی امان از روزی که نباشی... انقد میکشم میکشم میکشم تا خودمم با دلتنگیام دود شم برم هوا شما بودید نمی مُــردید براش....؟ ..♥♥..................
*********◄►********* فکر میکردم آدم ها همان طور که آمده اند میروند نمیدانستم که نمیروند می مانند رد شان می ماند حتی اگر همه چیزشان راهم با خود بردارند ببرند *********◄►*********
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم